نظر آیتالله حائری شیرازی درباره استاد صفایی حائری
من وقتی کتاب غدیر آقای صفایی را خواندم، در حاشیه آن نوشتم:
قدر این نویسنده، شناخته نشده است.
او محتوای شهید مطهری را دارد و روش بیان شریعتی را
ویژگی آقای صفایی این بود که هم اندیشههایش جایگاه سالمی داشت و هم روش او روش مؤثری بود. متأسفانه برخی از اندیشمندان ما محتوا داشتند، ولی فرم نداشتند و برخی بالعکس بودند.
دکتر شریعتی در فرم بیان و ورود به مطالب و انتخاب واژهها خوب بود؛ ولی در محتوا خوب نبود و اسلام شناس نبود. استاد مطهری در محکمبودن اندیشه، کمنظیر بود؛ اما فرم او به اندازه محتوایش خوب نبود.
ما الان در شرایطی هستیم که هم به اندیشه نیاز داریم و هم به بیان؛ هم به عالم ثبوت وهم به عالم اثبات.
غرب، علوم انسانی را بر مبنای انسان شناسی خودش تولید کرده است.
ما نیاز به تولید علوم انسانیِ اسلامی داریم. دانشگاههای ما نیاز به محتوای اسلامی دارند. حوزه هم نیاز به فرم دارد. محصولات حوزه، قابل تدریس در دانشگاه نیستند و محصولات وارداتی از غرب هم که در دانشگاهها تدریس میشوند، اسلامی نیستند.
جمعه ای که گذشت با همسرم رفته بودم گلزار شهدا
یه راست رفتیم سر مزار شهید عزیز احمد پلارک
جمعیت چشمگیری با سلایق مختلف و تیپ های مختلف اونجا جمع شده بودند
حال عجیبی بر ما حاکم شده بود
همسرم می گفت وقتی اینجا میام احساس نشاط بهم دست میده و این رو با بغضی که تو گلوش خزیده بود میگفت
تو فکر بودم که خدایا چی میشه بعد از این همه مدت از شهادت این عزیزان، نه تنها فراموش نشده اند که حضورشان پر رنگ تر هم شده است
همین موقع بود که جمله بزرگی دوید تو ذهنم که می گفت:
تو نور باش نمی تونی روشن نکنی
با خودم گفتم «اون عزیزان نمی خواستن قبله بشن و شدند و ما می خواهیم قبله بشیم ولی نخواهیم شد»
فلاسفه می گویند: نشانه وجود، اثره
آیا شهدا وجود ندارند؟
اگه این تعبیر رو قبول کنیم، ما چطور؟
آیا ما هم وجود داریم؟
خدا رحمت کنه مرحوم استاد صفایی رو
ایشون می گفت: من این تقسیم بندی رایج که می گه "خودسازی و دیگرسازی" رو قبول ندارم
انسان با وجود رابطه هایی که با دیگران دارد، به تنهایی یک فرد نیست و می تواند زاینده باشد. با این نگاه خودسازی عین دیگرسازی است و دیگرسازی عین خودسازی و در واقع یک مفهوم هستند.
مدرسه، مَعبد است
و معلم عابد
و کارش،عبادت ...،
اگر محرکش خدا باشد و قصدش پیش بردن انسانها به سوى اللَّه؛ و اگر نیّتش نزدیکتر کردن خویش و دیگران باشد به طرف خالق هستى.
(علی صفائی حائری)
نقل شده است که: اربابی غلام خود را به دنبال دزد فرستاد. غلام پس از مدتی دویدن به دنبال دزد، دست خالی برگشت.
ارباب پرسید: چرا دزد را نگرفتی؟
غلام گفت: آخر او برای خودش میدوید، اما من برای شما میدویدم!
کاش ما از آنها نباشیم که برای خودشان بهتر میدوند، تا برای خدا و دین خدا.
یکی از بزرگان بالای منبر رفت و گفت:
می خواهم شما را موعظه ای کنم که هیچ پیامبری تا به حال شما را چنین موعظه ای نکرده و بالاتر حتی خدا هم شما را به آن دعوت نکرده...
همه مردم سر تا پا گوش شدند تا ببینند که ایشان چه خواهد گفت؟
سپس آن بزرگوار چنین گفت:
همه انبیا و اوصیا شما را به توحید دعوت کرده اند. خداوند متعال نیز در طی قرون و اعصار مردمان را به توحید و یکتا پرستی دعوت نموده اما من... من می خواهم شما را به چیز دیگری دعوت کنم.
من می خواهم شما را به شرک دعوت کنم، مردم بیایید مشرک شوید...
ولوله ای در میان جمع به پا خاست همگان با خود گفتند او چه می گوید؟
واعظ سخنش را ادامه داد و گفت:
مردم بیایید مشرک شوید و یک پا هم خدا را شریک قرار دهید
آخر تا کی برای غیر خدا خالصانه عمل می کنید بیایید کمی هم خدا را در نیت هایتان دخیل کنید!!!
(نقل با کمی تغییر)
سلام
چند وقت پیش یکی از دوستام موقع خداحافظی بهم گفت: «خیلی مخلصیم»
با خودم گفتم خوش به حالت که خیلی مخلصی، من هنوز مخلص هم نشدم چه برسه به اینکه خیلی مخلص بشم
چند روزی بود که خدمتتون نبودم
راستش اول به خاطر عدم دسترسی به اینترنت بود
ولی یکی دو روزه تو نیتم شک کردم
بزرگترین مشکل ما(من) اینه که برای همه کار می کنیم الا خدا
اگه دوست داشتید برام دعا کنید تا خداوند توفیق اخلاص در عمل بهم عنایت کنه
امان از ...
از مسائل حوزه، خلأهای فکری حوزه است. من نمیدانم
الان در طرح این تفسیرها یا عقاید یا بحثهای سیاسی - همینهایی که الان در مجلهی
حوزه هست - آیا شما با آماری به این نتیجه میرسید که الان در حوزه به این مباحث
نیاز هست یا نه؛ یعنی طلبه برای منبر خودش، برای قرار گرفتن در جایگاه سیاسی لازم
خودش، حتّی برای اندرون خودش، به این مطالب احتیاج دارد یا نه.
یک روز هست که ما مثلاً
باید اثبات توحید و اثبات صانع بکنیم؛ یک روز هم هست که ما بایستی مثلاً دربارهی
مسألهی عدم وابستگی سیاسی بحث کنیم؛ این هم الان یک مسألهی طلبهی حوزه است؛ این
جزو مسائل حوزه است؛ این را شما در شمار مسائل بیرون از حوزه جستجو نکنید. اگر آن
مجموعهیی که غم مسائل طلبهها و سرنوشت حوزه را میخورد، نتواند طلبهیی را که
الان در حوزه زندگی میکند و نهالی است برای اینکه یک روز درخت تناوری بشود، با
ایمان خودش حفظ بکند، خیلی خسارت است.
گاهی اوقات ممکن است طلبه
فکر کند که مثلاً این جنجال و این شکنجهی تمامنشدنییی که ما در مجادلهی با
دولتهای بزرگ داریم، واقعاً چه لزومی دارد. اگر این سؤال برای طلبه پیدا شد، آیا
شما جوابی برای آن فراهم میکنید، یا نمیکنید؟ آیا ما موظف هستیم جوابی فراهم کنیم،
یا موظف نیستیم؟
من در اواخر دوران ریاست
جمهوری یک سفر به قم آمدم؛ که شاید آخرین سفر، یا یکی از آخرین سفرهای من به قم
بود. در آن دیدار، یک جلسهی پاسخ به سؤالات گذاشتم. ایدهی این قضیه از اینجا هم
شروع شد که من در اواخر دوران جنگ به اهواز رفته بودم؛ در آنجا یک طلبهی خیلی
معمولی به من رسید و گفت شما به دانشگاه میروید، پاسخ به سؤالات میگذارید؛ مگر
حوزهی به این عظمت، از یک دانشگاه کمتر است!؟ دیدم راست میگوید. این نکته در ذهنم
بود و در وقتی که ممکن شد، این کار را کردم و به قم رفتم. در آنجا طلبهها هم
زیاد آمدند و از من سؤالاتی کردند؛ من دیدم عجب مسائلی در حوزه مطرح است؛ یعنی
واقعاً آدم تا برخورد نکند، نمیفهمد. ما مقاله مینویسیم، کتاب مینویسیم؛ اما آیا
این چیزی که ما مینویسیم، خلأ لحظهها را پُر میکند؟
۱۳۷۰/۱۱/۲۸
بیانات در دیدار مسئولان مجلهی حوزه
نیاز روحی انسان به «ارتباط با خدا» فقط با «فهم صحیح دین» تأمین میشود/ امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از «روانشناس خوب» نیاز داریم
· جدا از موضوعات و مسائل علوم انسانی، که نیازمند شناخت دقیق معارف دینی است، یکی از نیازهای روحی انسان «ارتباط انسان با خدا» و تضمین حیات طیبه و سعادت حیات جاودانۀ اُخروی او است؛ و این فقط با فقه و فهم صحیح دین تأمین میشود. نیازهای معنوی انسان دیگر با علوم انسانی قابل تامین نیست.
· اساساً برای اینکه بتوانیم به دین مردم خدمت کنیم، باید فقیه بشویم و دین را بفهمیم. و این مهمتر از آن است که برای موفقیت در سایر رشتههای علوم انسانی به سراغ فقه برویم، چون ما امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از روانشناس خوب یا متخصصین سایر رشتههای علوم انسانی نیاز داریم.
قصد «خدمت به دین» ارزشمندترین قصد برای تحصیل علم/قسم مشهور رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع)
· کسی که به کسب معرفت دینی اقدام میکند و در کنار آن به هر شیوهای با مسائل زندگی بشر در علوم تجربی آشنا میشود، و به این شکل به دین مردم خدمت میکند باید بداند نزد پروردگار عالم چقدر عزیز میشود و چقدر به او عنایت میشود. بعضیها میگویند: ما «میخواهیم طلبه شویم، یا میخواهیم به دانشگاه امام صادق(ع) برویم برای اینکه رشد معنوی داشته باشیم و «آدم» بشویم.» در حالی که اینها میتوانند هدفی بالاتر از این داشته باشند و آن خدمت به دین است، چون کسی که به دین خدمت کند، خداوند عنایات بیشتری به او خواهد داشت و اصلاً حسابِ جداگانهای برای او بازخواهد کرد.
· کسی که به قصد خدمت به دین و هدایت انسانها، به سراغ کسب معارف دینی برود، میتواند تغییرات ویژه در زندگی خود و عنایات الهی به خودش را لمس کند. چون خدمت به دین، ارزشمندترین خدمت است. لذت معنوی و روحیِ این شغل، شاید در هیچ شغل دیگری پیدا نشود. رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، اگر خداوند کسى را به دست تو هدایت کند برایت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى کند؛ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ»(کافی/5/28)
انسانها امروز بیش از هر چیزی به رهبران سالم نیاز دارند
· اساساً نتیجۀ نهائی تحصیل علوم و معارف دینی، رهبری کردن دلها و اندیشهها به سوی خدا و رهاسازی آنها از اسارت و بندگی طاغوت و ابلیس است. کسی که معرفت دینی پیدا کرد، چه جامعهای کوچک در اطراف خود و چه جامعهای بزرگتر در پیرامون خود را رهبری خواهد کرد و در مقام مربی جامعه قرار میگیرد. انسانها امروز بیش از هر چیزی به رهبران سالم نیاز دارند. امروز جوامع بشری بیش از پزشک و مهندس و بیش از هر شغل دیگری به رهبران اجتماعی نیاز دارند که بتوانند گروههای بزرگ انسانی را هدایت کنند.
· امروز میتوانید ببینید رهبران موثر و خوب در این منطقۀ حساس در جهان همه از عالمان دینی هستند. سه روحانی، مؤثرترین و مستقلترین شخصیتهای سیاسی هستند که پشت و پناه مردم خود هستند. رهبر عزیز انقلاب ما، حضرت آیت الله سیستانی و آقای سید حسن نصرالله. هماهنگی این دو بزرگوار با رهبر معظم انقلاب نیز برای همه مشخص است؛ این وضعیت تصادفی نبوده است و حزب یا جریان سیاسی خاصی هم چنین موقعیتی را پیش نیاورده است؛ این یک نیاز طبیعی است که منجر به چنین وضعیتی شده است.
· کسی در طلبگی نباید نگران شیوۀ خدمت خود در آینده باشد؛ تنوع شغلی طلبگی برای انواع استعدادها متعدد است.
نیاز به عالمان دینی که به دین مردم خدمت کنند، نیاز اول حیاتی کشور است/این نیاز بدون حضور جوانان مستعد در حوزه تأمین نمیشود
· نیاز به عالمان دینی که به دین مردم خدمت کنند، نیاز اول حیاتی کشور است و ما نمیتوانیم این نیاز را به هیچ طریقی به جز حضور جوانان مستعد در حوزههای علمیه تأمین کنیم. جوانانی که ابتدا حوزههای علمیه به آنها خدمت خواهند کرد و سپس آنان به خدمت و صیانت از حوزههای علمیه خواهند پرداخت.
· نکتۀ مهم و قابل توجه این است که حوزههای علمیه برای انواع استعدادها شغلهای متنوع و ارزشمند ارائه میکند. یعنی وقتی عالم دینی شدی بنا بر استعداد و تواناییهای خاص خودت میتوانی از تحصیل در انواع شاخههای علوم دینی تا انواع خدمات از قبیل تحقیق و پژوهشگری، تبلیغ و نویسندگی، تدریس و امامت جماعت، و انواع فعالیتهای فرهنگی را در جامعه انجام دهی. کسی در طلبگی نباید نگران آیندۀ شغلی خودش باشد.