انتظار ما از حجت و انتظار ما برای حجت!
روح انتظار با دستیابى به امن و رفاه و رهایى که آرمانهاى انسان معاصر و شاید خود ما هم باشد، آرام نخواهد گرفت و کسانى که همراهى حجّت و معیّت محمّد و آل محمّد را مى خواهند، نمىتوانند تا این سطح قرار بگیرند و تا این حدّ آرام باشند، که انسان معاصر چه بسا بتواند با تکیه بر علم و عقل و عرفان، بدون نیاز به وحى و مذهب تا این مرحله گام بردارد و با عقل جمعى و روح جمعى و غریزه جمعى به این مهم نائل آید.
پس ما که از ضرورت وحى و اضطرار به حجّت و انتظار حجّت دم مى زنیم،
باید از اول حساب را روشن کنیم و سنگمان را حق کنیم؛
چون ما مدعى هستیم که آدم براى بیشتر از هفتاد سال برنامهریزى شده
و معتقد هستیم که بافت و ساخت انسان و جهان با این سطح از رفاه و امن و رهایى، سازگار نیست.
تحول نعمتها و محدودیتها و خودآگاهى و مرگآگاهى، آدمى را در متن رفاه، راحت نمىگذارد و در شب عروسى به فکر عزا و بارهاى سنگین فرداها مىاندازد.
اگر ما مسأله قدر و استمرار و ارتباط هاى حتى محتمل و پیچیده با عوالم مشهود و غیب را در نظر بگیریم و اگر ما براى این وسعت، طرح و تدبیر و تربیت و تشکّل را دنبال کنیم، ناچار انتظار ما از حجّت و انتظار ما براى حجّت شکل دیگرى مىگیرد و انتظار ما در جایگاه خویش مىنشیند.