وظیفهی اساسی روحانیت، هدایت مردم به سمت اهدافی است که قرآن کریم و نیز پیامبران در طول تاریخ نبوت، آنها را ترسیم کردند و وسیلهی آن، انذار است.
«لیکون للعالمین نذیرا»(فرقان-1)،
«ان انذر قومک»(نوح-1)،
«انذرهم یومالحسرة»(مریم-39)؛
انذار و ترساندن. ما در موضع کسی که میخواهد میراث فخیم علمای دین در طول این هزار سال را حفظ کند و هدایت مردم را استمرار بدهد، باید به منقلب کردن دل ها، روشن کردن ذهن ها، تصحیح مسیرها و جهتگیری ها، خالص کردن عمل ها و تحول درونی مردم به یک مؤمن واقعی با اخلاق حقیقی اسلامی، همت بگماریم.
این، وظیفهی اصلی ماست. این، همان انذار است. این مقصود بزرگ، به وسیلهی انذار انجام میگیرد.
۱۳۶۹/۱۲/۲۲ بیانات در دیدار جمعی از روحانیون
ویژگی های رهبر:
1- فقاهت در تمام دین و نه در جزئی از احکام
2- صون نفس (نگهداری خود به طور مطلق)
3- پاسداری از دین در تمامی جهات (از هر نوع دشمن داخلی و خارجی و در هر جبهه فکری و تبلیغی و عملی)
4- پیروی از دستور سرپرست و امام واقعی (و نه از مردم و از مرید ها و شاگردها و ارباب ها و حاجی ها و قدرت های داخلی و خارجی)
وظایف رهبر:
وظایف یک رهبر و یک مرجع به ابهام کشیده شده
و چه بسا که با وظایف یک مومن ثروتمند خیِّر، قاطی و مخلوط گردیده و چه بسا با ساختن مسجد و کتابخانه و مریض خانه و مدرسه و سایر امور خیریه اشتباه شده است.
ما نمی خواهیم این کارها را کوچک بشماریم، بلکه می خواهیم عظمت و سنگینی بار رهبری را گوشزد کنیم.
کار مرجع، کاری است که دیگران از آن عاجزند
وظیفه او تهیه رهبر و سرپرست برای تمام جمعیت ها و برای تمام شهرها و روستاهاست.
آن هم نه فقط برای یک نسل و در عصر خویش، بلکه حتی برای نسل بعد و در زمان آینده،
و آن هم نه فقط برای یک کشور که برای تمام زمین
سازندگی رهبر
حوزه ی علمیه باید کارخانه سازندگی انسان، سازندگی فکر، سازندگی کتاب، سازندگی مطلب، سازندگی مبلّغ، سازندگی مدرّس،سازندگی محقق، سازندگی سیاستمدار و سازندگی رهبر باشد
حوزه ی علمیه باید به جایی برسد که همیشه ده، بیست نفر شخصیت آماده برای رهبری داشته باشد؛ که اگر هرکدام از این ها را در مقابل زبدگان این امت بگذارند، بر او متفق بشوند که برای رهبری صلاحیت دارد.
حالا حوزه ی علمیه این کارها را می تواند بکند، یا نمی تواند بکند؟
همه ی ما در این جا خودمانی هستیم. سابقه ی آخوندی و حوزوی من از بسیاری از شماها بیشتر است؛ شاید هم اگر ادعا کنم از اکثر شماها بیشتر است، خیلی گزافه نباشد؛ چون می بینم ماشاءاللَّه اغلب شما از من جوانترید.
من نسبت به مسائل روحانیت، علاقه ی عمیقی از نوع علاقه ی انسان به نفس و متعلقات خودش دارم. مسأله، مسأله ی یک شیئ خارجی نیست که درباره اش بحث کنیم.
من که نگاه می کنم، می بینم حوزه ی ما این طوری نیست
سخنرانی در جمع علما و مدرّسان و فضلای حوزه ی علمیه ی قم30/11/70
مشکلات حوزه و روحانیت را می توان در 3 دسته کلی طبقه بندی کرد:
1- مشکلات و مسائل مرتبط با مدیریت و رهبری حوزه
2- مشکلات و مسائل تحصیلی
3- مشکلات و مسائل تبلیغی
در مطالب آینده به شرح هر کدام از این مشکلات خواهیم پرداخت
روحانیت امروز در میان دریایی از مشکلات دست و پا می زند و برای نجات تلاش می کند و در کنار ساحل، دسته هایی وجود دارند :
1- دسته ای انتظار غرق و مرگ روحانیت را دارند.
اینها کسانی هستند که منافع آنها با مرگ و نیستی روحانیت تامین می شود
2- دسته دوم کسانی هستند که انتظار مرگ و نابودی ندارند
بلکه طالب ادامه همین وضع موجود، همین درگیری با مشکلات و همین دست و پا زدن ها هستند.اینها کسانی هستند که منافع شان با وجود نیمه جان و نیمه نفس روحانیت تامین می شود
3- دسته ای که روحانیت، امید و منجی آنها و مصلح آنهاست
این دسته نه تنها دوام و بقای روحانیت را خواستارند، بلکه طالب نجات و رهایی از مشکلاتش هستند و برای به ساحل کشاندنش فعال، و در برابر گرفتاری هایش سپر هستند
فرق این دسته با قبلی ها این است که آنها مشکلات را نفی می کنند(دسته اول) یا وضع موجود را می ستایند(دسته دوم) اما اینها مشکلات را می پذیرند و از وضع موجود ناراحتند و از شدت ناراحتی، عصبانی، تند و ناآرام هستند ولی متاسفانه در حالی که می سوزند کاری نمی کنند و شاید به علت شتابزدگی و عصبانیت خرابکاری هم بکنند
در این میان جای یک دسته خالی است:
آنها که از احساسات گذشته اند و یافته اند که
تنها سوختن، ساختن نیست
و تنها احساس درد، درمان نیست
و ناله و زاری کار مردان نیست
اینها می دانند که
باید مشکلات را شناخت ودسته بندی کرد وبه ترتیب اهمیت به درمان پرداخت
و در این زمان محدود، اول خود را مسئول می دانند و تمام مسئولیت ها را به گردن دیگران نمی اندازند